معنی خوش‌ذات

حل جدول

خوش‌ذات

نیکوسرشت و خوش‌نهاد

نیک ‌مرد


نیکوسرشت و خوش‌نهاد

خوش‌ذات

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوش‌ذات

خوش‌جنس، خوش‌فطرت، نیک‌ذات، خوش‌نیت، خوش‌طینت، نیک‌فطرت،
(متضاد) بدجنس، بدذات


خوش‌طینت

خوش‌ذات، خوش‌قلب، خوش‌نیت، نیک‌سرشت،
(متضاد) بدطینت، بدنیت


نیکونهاد

خوش‌ذات، خوش‌فطرت، خوش‌قلب، نیک‌خلق، نیک‌سیرت، نیک‌فطرت، نیکوخصال،
(متضاد) بدنهاد


بدفطرت

بدذات، بدگهر، بدنهاد، بدنیت، پست‌فطرت،
(متضاد) خوش‌ذات، نیک‌نهاد، خوش‌نیت، پاک‌نیت


بداصل

بدآغاز، بدذات، بدطینت، بدگوهر، بدنژاد، مفسد، نانجیب،
(متضاد) اصیل، خوش‌ذات، نژاده


خوش‌جنس

نژاده، خوش‌ذات، نیک‌سرشت،
(متضاد) بدذات، بدجنس، بدسرشت، مرغوب، خوب،
(متضاد) نامرغوب


نیک‌سرشت

خوب‌سرشت، خوش‌ذات، خوش‌طینت، خوش‌نیت، نیک‌خواه، نیک‌نهاد، نیکوسرشت،
(متضاد) بداصل، بدذات، بدطینت، بدنهاد


خوش‌فطرت

خوش‌ذات، خوش‌سیرت، خوش‌قلب، خیرخواه، نیک‌دل، نیک‌سرشت، نیک‌نهاد، نیکونهاد،
(متضاد) بدذات، بدسرشت، پست‌فطرت، بدنهاد


بدجنس

بدذات، بدطینت، بدکار، بدکردار، بدنفس، بدنهاد، پاشنه‌سابیده، شرور، شریر، متقلب، ناتو، ناجوانمرد،
(متضاد) خوش‌ذات، نیک‌نهاد، خوش‌جنس

فرهنگ عمید

نیک سرشت

خوش‌ذات، خوش‌فطرت،


نیک طینت

نیک‌سرشت، خوش‌ذات،


نیک نفس

خوش‌نفس، خوش‌فطرت، خوش‌ذات،

معادل ابجد

خوش‌ذات

2007

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری