معنی خوش‌اخلاق

حل جدول

خوش‌اخلاق

ساویز

شادخو

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوش‌اخلاق

خلیق، خوش‌خلق، خوش‌داب، نرم‌خو، نیک‌خلق، نیکخو،
(متضاد) بداخلاق


متخلق

خوپذیر، خوگر، متصف، خوگرفته، خوش‌خلق، خوش‌اخلاق


بدعنق

اخمو، بداخلاق، بدخلق، بدخو، ترشرو،
(متضاد) خلیق، خوش‌اخلاق


خوش‌منش

باشخصیت، خلیق، خوش‌اخلاق، خوشخو، خوشرو، سازگار،
(متضاد) بدمنش


خوش‌خلق

خلیق، خوش‌اخلاق، خوشخو، گشاده‌رو، نیک‌خصلت، نیک‌خلق، نیکخو،
(متضاد) بدخلق


کج‌خلق

بداخلاق، بدخلق، بدخو، ترشرو، تندخو، کج‌طبع،
(متضاد) خوش‌اخلاق، خوش‌خلق

فرهنگ عمید

خلیق

خوش‌اخلاق،


خوش خلق

خوش‌اخلاق


خوش خو

خوش‌اخلاق


نیک خو

خوش‌خو، خوش‌اخلاق،


مهذب

پاکیزه‌شده از عیب‌ونقص،
خوش‌اخلاق، پاکیزه‌خوی،


نیکوخصال

آن‌که دارای خصلت‌های خوب است، نیک‌خصال، خوش‌اخلاق،


آدمی سیرت

خوش‌خوی، خوش‌اخلاق، کسی که دارای صفات پسندیده است،

معادل ابجد

خوش‌اخلاق

1638

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری