خوشخلق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
خوش خلق. [خوَش ْ / خُش ْ خ ُ] (ص مرکب) متواضع. باحوصله. (ناظم الاطباء). نیک خوی. ساویز. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ عمید
خوشاخلاق
حل جدول
ساویز
نیک سیرت
ساویز
نیکسیرت
مترادف و متضاد زبان فارسی
خلیق، خوشاخلاق، خوشخو، گشادهرو، نیکخصلت، نیکخلق، نیکخو،
(متضاد) بدخلق
فرهنگ فارسی هوشیار
ساویز دشاک
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.