معنی فزرتی

حل جدول

فزرتی

آدم بی قابلیت، بی عرضه، بی قوه

آدم بی قابلیت و بی عرضه و بی قوه.


آدم بی قابلیت و بی عرضه و بی قوه.

فزرتی


بی قوه

فزرتی

فرهنگ فارسی هوشیار

فزرتی

(صفت) بیعرضه بی قابلیت، بی زور ناتوان.

فرهنگ معین

فزرتی

(فِ زِ) (ص نسب.) (عا.) زپرتی، سست، بی مقاومت، ناقابل.

فرهنگ عوامانه

فزرتی

مانند ریغماسی به معنی آدم بی قابلیت و بی عرضه و بی قوه است.

لغت نامه دهخدا

فزرت

فزرت. [ف ِ زِ] (اِ) رمق و توانایی: فزرتش قمصور شد؛ بکلی منکوب و مغلوب شد. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به فزرتی شود.

معادل ابجد

فزرتی

697

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری