معنی زپرتی
لغت نامه دهخدا
زپرتی. [زِ پ ِ] (ص) (در تداول عامه) فرسوده. کم استقامت.
فارسی به انگلیسی
Flimsy, Gimcrack, Jerry-Built, Old, Unsubstantial
فرهنگ معین
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
فرسود، کم استقامت
فرهنگ عوامانه
به معنی بی قدذتی و بی زوری است.
واژه پیشنهادی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیقوت، زپرتی، ضعیف، ناتوان، نحیف، نزار،
(متضاد) پرتوان، توانمند، زورمند، قوی
معادل ابجد
619