معنی دادوفریاد

حل جدول

دادوفریاد

شیون،فغان

جارو جنجال

ترکی به فارسی

فریات فیگان

دادوفریاد

فرهنگ عمید

جیروویر

دادوفریاد،
سروصدا،


داردار

دادوفریاد، سروصدا، جاروجنجال،
* داردار کردن: (مصدر لازم) [عامیانه] دادوفریاد کردن، سروصدا راه انداختن،


هارت و پورت

دادوفریاد، گزافه‌گویی، هارت‌وهورت، اشتلم،


هیاهو

دادوفریاد مردم،
غوغا، جاروجنجال،


ضوضا

دادوفریاد مردم در جنگ یا هنگام ازدحام، هیاهو،


جنجالی

کسی که دادوفریاد، آشوب و جنجال برپا کند، آشوبگر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جاروجنجال

دادوفریاد، غریو، غلغله، هلهله، هیاهو


قشقرق

الم‌شنگه، جاروجنجال، دادوفریاد، غلغله، کولی‌بازی


جیغ‌وداد

دادوفریاد، عربده، غریو، فریاد، ولوله، همهمه


دادوبیداد

جیغ، خروش، دادوفریاد، شیون، غریو، غوغا، فریاد، قیل‌وقال، ولوله


سروصدا

الم‌شنگه، جنجال، دادوفریاد، شلوغی، غریو، غوغا، همهمه، هنگامه،
(متضاد) سکوت، آرامش

نام های ایرانی

هنگامه

دخترانه، غوغا، شلوغی، دادوفریاد، شگفت انگیز، عالی، فوق العاده، فتنه، آشوب

معادل ابجد

دادوفریاد

310

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری