معنی جنجالی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

کسی که جنجال برپا کند، آن که داد و فریاد کند، پرسر و صدا. [خوانش: (~.) (ص نسب.)]

فرهنگ عمید

کسی که دادوفریاد، آشوب و جنجال برپا کند، آشوبگر،

مترادف و متضاد زبان فارسی

غوغایی، هوچی

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کسی که جنجال بر پا کند آنکه داد و فریاد کند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر