معنی بی‌ادب

حل جدول

فارسی به ایتالیایی

بیادب

scortese

فرهنگ عمید

کلوک

بی‌شرم، بی‌ادب،


بی فرهنگ

بی‌ادب،
بی‌خرد،
بی‌تمیز،


سگ منش

بدخو، بی‌ادب، گستاخ،


نافرهیخته

بی‌ادب، بدخو، بی‌تربیت،


بدخو

بدخلق، تندخو،
بی‌ادب، بدخیم،


لکام

بی‌ادب، بی‌شرم، بی‌حیا،
امرد قوی‌جثه،


لهنه

ابله، احمق،
بی‌ادب،
(اسم) [قدیمی] سنگ،


چشم سفید

پررو، بی‌حیا، بی‌شرم،
بی‌ادب، گستاخ،
لجوج،

مترادف و متضاد زبان فارسی

نخراشیده

بی‌ادب، خشن، ناصاف، ناهموار


چشم‌دریده

بی‌شرم، بی‌حیا، وقیح، پررو، بی‌ادب


نکره

ناشناس، نتراشیده، نخراشیده، بی‌ادب، رکیک


نااهل

بی‌ادب، بی‌قابلیت، ناباب، ناخلف،
(متضاد) اهل


نامودب

بی‌ادب، بی‌تربیت، گستاخ، نافرهیخته،
(متضاد) مودب


ننر

بی‌مزه، لوس، بی‌ادب، بی‌تربیت،
(متضاد) مودب

معادل ابجد

بی‌ادب

19

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری