معنی گوشهگیری
حل جدول
اعتزال
مترادف و متضاد زبان فارسی
اعتزال، اعتکاف، انزوا، زاویهنشینی، عزلت، گوشهنشینی
گوشهنشینی
اعتکاف، انزوا، تنهایی، خلوت، عزلت، گوشهگیری، گوشهگیری
اعتزال
اعتکاف، انزوا، تنهایی، خلوت، دوریگزینی، گوشهگیری
انزوا
اعتزال، اعتکاف، تجرد، تنهایی، عزلت، گوشهگیری، گوشهنشینی
چلهنشینی
گوشهگیری، اعتکاف، اعتزال، انزوا، ریاضتکشی، چلهداری
عزلت
اعتزال، اعتکاف، انزوا، تجرد، تنهایی، کنارهگیری، گوشهگیری، گوشهنشینی
اعتکاف
اعتزال، خلوت، زاویهنشینی، عزلت، عزلتگزینی، گوشهگیری، گوشهنشینی
کنارهجویی
اجتناب، احتراز، اعتزال، دوری، دوریگزینی، کنارهگیری، گوشهگیری
تجرید
عزلتگزینی، تنهایی، انتزاع، پیرایش، مجردسازی، مجرد ساختن، تنهایی گزیدن، گوشهگیری کردن، برهنه کردن،
(متضاد) تعمیم
فرهنگ عمید
گوشهگیری، گوشهنشینی،
گوشه نشینی
گوشهگیری، انزوا،
گوشه گزین
آنکه گوشهگیری کند،
اعتزال
عزلت گزیدن، گوشهنشین شدن،
کنارهگیری کردن، به یک سو شدن، گوشهگیری، گوشهنشینی،
بازنشستن
نشستن،
در جایی قرار گرفتن،
گوشهگیری کردن،
کنار رفتن،
در گوشهای نشستن و دست از کار برداشتن در زمان پیری،
معادل ابجد
571