معنی خطرپذیری
لغت نامه دهخدا
خطرپذیری. [خ َ طَ پ َ] (حامص مرکب) آفت پذیری:
حیرتش چون خطرپذیری کرد
رحمت آمد لگام گیری کرد.
نظامی.
لگام گیری
لگام گیری.[ل ُ / ل ِ] (حامص مرکب) عمل لگام گیر. گرفتن لگام اسب به قصد پیاده کردن راکب آن تعظیم را:
چون زمین میهمان پذیری کرد
و آسمان را لگام گیری کرد.
نظامی.
حیرتش چون خطرپذیری کرد
رحمت آمد لگام گیری کرد.
نظامی.
دل در اندرز و جان پذیری کن
یک زمانش لگام گیری کن.
نظامی.
حل جدول
ریسک
معادل ابجد
1731