معنی انزوا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

انزوا. [اِ زِ] (ع اِمص) گوشه نشینی و کناره جویی از مردم و خانه نشینی. (ناظم الاطباء). گوشه نشینی و یک سو شدن از خلق. (غیاث اللغات). گوشه گیری. گوشه گرفتن ازخلق. (یادداشت مؤلف). کناره گیری. عزلت. اعتزال. اعتزال جستن. منزوی شدن. انعزال. (از یادداشتهای لغت نامه). || (اِ) گوشه ٔ خانه. (مؤید الفضلاء).و رجوع به انزوا و انزوا جستن و انزوا گرفتن شود.

فرهنگ عمید

گوشه‌گرفتن، گوشه‌گیر شدن، کناره‌گیری کردن، گوشه‌نشینی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

گوشه گیری

کلمات بیگانه به فارسی

گوشه گیری

مترادف و متضاد زبان فارسی

اعتزال، اعتکاف، تجرد، تنهایی، عزلت، گوشه‌گیری، گوشه‌نشینی

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) گوشه گرفتن گوشه گیر شدن کناره گیری کردن، (اسم) گوشه گیری گوشه نشینی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر