معنی کندفهم

لغت نامه دهخدا

کندفهم

کندفهم. [ک ُ ف َ] (ص مرکب) کندذهن. (آنندراج). کودن و بیهوش. (ناظم الاطباء). کندفهمنده. آنکه دیر مطالب را فهم کند. کندذهن. دیرفهم. (فرهنگ فارسی معین). بلید. کودن. بطی ءالانتقال. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا):
هر کجا تیزفهم و فرزانیست
بنده ٔ کندفهم نادانیست.
سنائی.


دیرفهم

دیرفهم. [ف َ] (نف مرکب) کندفهم. کندذهن. کودن. (یادداشت مؤلف).

حل جدول

کندفهم

کم‌استعداد، کندذهن


کم‌استعداد- کندذهن

کندفهم

فرهنگ عمید

کندفهم

آن‌که مطلبی را دیر درمی‌یابد، کم‌هوش، کودن،


کوردل

کورباطن،
کندفهم،


بطیالانتقال

کندفهم، کندذهن، کودن،


پخمه

کودن، کم‌عقل، کندفهم، کم‌هوش،


بلادت

کندفهم بودن، کندذهن بودن،
کندذهنی، کودنی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

کندفهم

احمق، دیرفهم، کم‌فهم، کندذهن، گول،
(متضاد) تندفهم، زودفهم


کوردل

کم‌هوش، کندفهم


بطی‌الانتقال

بیق، کندذهن، دیرفهم، کندفهم،
(متضاد) سریع‌الانتقال


کندذهن

بلید، بی‌وقوف، بیهوش، کندفهم، کودن،
(متضاد) باهوش

فرهنگ فارسی آزاد

بطئی الفهم

بَطئیٌ الفَهم، دیرفهم، کندفهم،

فرهنگ معین

کودن

(کُ دَ) (ص.) کم عقل، کندفهم.

معادل ابجد

کندفهم

199

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری