معنی نازوکرشمه

حل جدول

نازوکرشمه

عشوه،دلربایی

فرهنگ عمید

طنزکنان

در‌حال طنز کردن، در‌حال نازوکرشمه، نازکنان،


غمزه زن

غمزه‌زننده، غمزه‌کننده، ویژگی کسی که از روی نازوکرشمه مژه بر هم می‌زند،


غنج

غنجیدن
(اسم) نازوکرشمه، دلال،
* غنج‌ زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] سخت آرزومند بودن: دلم برای آن غنج می‌زند،


غمزه بازی

غمزه کردن، اشاره کردن با چشم و ابرو از روی نازوکرشمه: می‌کرد به ‌وقت غمزه‌بازی / بر تازی و ترک ترک‌تازی (نظامی: لغت‌نامه: غمزه‌بازی)،


غمزه

اشاره با چشم و ابرو،
برهم‌ زدن مژگان از روی نازوکرشمه: فغان از آن دو سیه‌زلف و غمزگان که ‌همی / بدین زره ببُری و بدان زِ رَه ببَری (عنصری: ۳۴۹)،


غنجه

نازوکرشمه، غنج: به یک کرشمه و یک غنجه‌ زآن دو شکر خویش/ هزار دل بربایی هزار جان شکری (سوزنی: لغت‌نامه: غنجه)،
* غنجهٴ کبک‌ دری: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سی‌گانۀ باربد: چو کردی غنجهٴ کبک دری تیز / ببردی غنجهٴ کبک دلاویز (نظامی۱۴: ۱۸۱)،

معادل ابجد

نازوکرشمه

629

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری