معنی غمزه بازی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غمزه بازی. [غ َ زَ / زِ] (حامص مرکب) غمزه کردن. رجوع به غمزه و غمزه کردن شود:
میکرد بوقت غمزه بازی
بر تازی و ترک ترکتازی.
نظامی.

فرهنگ عمید

غمزه کردن، اشاره کردن با چشم و ابرو از روی نازوکرشمه: می‌کرد به ‌وقت غمزه‌بازی / بر تازی و ترک ترک‌تازی (نظامی: لغت‌نامه: غمزه‌بازی)،

فرهنگ فارسی هوشیار

غمزه کردن اشاره به چشم و ابرو کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر