معنی موذیگری

حل جدول

موذی‌گری

بدجنس بودن، مکاری، حیله‌گر بودن


موذیگری

بد جنس بودن، مکاری، حیله گر بودن


حیله گر بودن

موذیگری

مترادف و متضاد زبان فارسی

موذیگری

حیله‌گری، مکاری، ناقلابازی، بدطینتی، بدجنسی، مردم‌آزاری، شرارت،
(متضاد) ساده‌لوحی


ملعنت

بدذاتی، شرارت، شیطنت، موذیگری، ملعنه، بیچارگی، بدبختی، شوربختی

فارسی به عربی

موذیگری

ایذاء

انگلیسی به فارسی

mischief

موذیگری

اسپانیایی به فارسی

diablura

بدسگالی، موذیگری، اذیت، شیطنت، شرارت.


malicia

بداندیشی، بدجنسی، بدخواهی، عناد، کینه توزی، نفرت، قصد سوء، بدسگالی، موذیگری، اذیت، شیطنت، شرارت.


travesura

غریب و عجیب، بی تناسب، مسخره، وضع غریب و مضحک، بدسگالی، موذیگری، اذیت، شیطنت، شرارت.


da o

خسارت، خسارت زدن، اسیب، صدمه، اذیت، زیان، ضرر، خسارت، اسیب رساندن (به)، صدمه زدن، گزند، بدسگالی، موذیگری، اذیت، شیطنت، شرارت.

سوئدی به فارسی

rackartyg

بدسگالی، موذیگری، اذیت، شیطنت، شرارت،


odygd

بدسگالی، موذیگری، اذیت، شیطنت، شرارت،


odygd-rackartyg

بدسگالی، موذیگری، اذیت، شیطنت، شرارت،

عربی به فارسی

ایذاء

بدسگالی , موذیگری , اذیت , شیطنت , شرارت

ایتالیایی به فارسی

cattivria[noun]

بدسگالی , موذیگری , اذیت , شیطنت , شرارت.

معادل ابجد

موذیگری

986

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری