معنی معاشرتی

فارسی به انگلیسی

معاشرتی‌

Convivial, Mixer, Sociable, Social

فرهنگ فارسی هوشیار

معاشرتی

در تازی نیامده خوش بر خورد زود آشنا (صفت) کسی که با مردم زیاد معاشرت کند: جوانی اجتماعی و معاشرتی است.


کم معاشرتی

کمتر با دیگران رفت و آمد و گفتگو داشتن

لغت نامه دهخدا

معاشرتی

معاشرتی. [م ُ ش َ / ش ِ رَ](ص نسبی) آنکه با دیگران آمیزش داشته باشد. کسی که بسیار با مردم معاشرت کند. اهل معاشرت و آمیزش.

حل جدول

معاشرتی

اجتماعی


مردم دار و معاشرتی

خوش برخورد

فارسی به ایتالیایی

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

associable

معاشرتی


social

معاشرتی


fellowly

معاشرتی


geniality

خوش معاشرتی


insociability

بی معاشرتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

خوش‌محضر

خوش‌معاشرت، خوش‌آمیز، معاشرتی، گرم‌سخن

سوئدی به فارسی

gemytlighet

خوش مشربی، خوش معاشرتی،

معادل ابجد

معاشرتی

1021

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری