معنی عهدوپیمان

حل جدول

عهدوپیمان

قرار، شرط، قول، حلف، سوگند، بیعت، سامه


شکستن، شکستن عهدوپیمان

نقض


نقض

شکستن، شکستن عهدوپیمان

فرهنگ عمید

محالفت

عهدوپیمان بستن،


ناکث

شکنندۀ عهدوپیمان، پیمان‌شکن،


تحالف

با هم سوگند خوردن و عهدوپیمان بستن،


معاهده

با هم عهدوپیمان بستن و سوگند خوردن،


سست پیمان

سست‌عهد، آن‌که به عهدوپیمان خود عمل نکند، پیمان‌شکن،


پیمان نامه

کاغذی که بر روی آن عهدوپیمان نوشته شده، عهدنامه،


متعهدله

کسی که عهدوپیمان به ‌نفع او بسته شده است،


پیمان گسل

کسی که به عهدوپیمان خود عمل نکند، پیمان‌شکن، عهدشکن،


موعد

جای وعده کردن،
زمان وعده دادن،
عهدوپیمان،
(اقتصاد) سررسید،


تعهد

عهده‌دار شدن، کاری به عهده گرفتن،
عهد کردن، عهدوپیمان بستن،


هم قسم

کسی که با دیگری عهدوپیمان بسته و سوگند خورده، هم‌سوگند،

معادل ابجد

عهدوپیمان

188

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری