معنی زیستشناسی
حل جدول
بیولوژی
رشتهای از زیستشناسی
جانورشناسی
از شاخههای زیستشناسی
ایمونولوژی
شاخهای از زیستشناسی
گیاهشناسی
موجودات ساده دوجنسی در زیستشناسی
هرمافرودیت
واژه پیشنهادی
ژنتیک
در زیستشناسی به جانورانی که به سطحی چسبیدهاند و در زندگی خود جابهجایی ندارند گفته میشود
ناجنبنده
در زیستشناسی به جانداری که سلولهای آن هستهٔ سلولی واقعی و اندامک های سلولی دارند گفته میشود.
یوکاریوت
در زیستشناسی صفتی است برای توصیف زیستمندانی که قادرند به خودی خود و بهطور فعال در محیط حرکت کنند
جنبنده
شاخهای از زیستشناسی است که به مطالعه شکل ظاهری و فرم اندامگان و ویژگیهای ساختاری خاص آن ها میپردازد
ریخت شناسی، مورفولوژی
فرهنگ عمید
(زیستشناسی) گربه،
(صفت) مهتر، بزرگ،
(زیستشناسی) بیخ دم،
(زیستشناسی) مهرههای گردن،
بهرامه
(زیستشناسی) = ابریشم
جامۀ سبز،
(زیستشناسی) = بیدمشک
تلخه
(زیستشناسی) = تلخک
(زیستشناسی) = صفرا
[عامیانه] = تریاک
نهنگ
(زیستشناسی) = تمساح
(زیستشناسی) = بالن
[قدیمی، مجاز] مبارز،
سپوسه
(زیستشناسی) = سپوس،
(زیستشناسی) شورۀ سر انسان،
خاکاره،
معادل ابجد
898