معنی راه‌ها

فرهنگ عمید

بوسبل

خداوند راه‌ها، فرمانروای راه‌ها،
راه‌شناس،
راهزن،


راهزنی

دزدی و غارت اموال مسافران در راه‌ها، عمل راهزن،


امنیه

نیروی انتظامی مٲمور حفاظت راه‌ها و خارج شهر، ژاندارمری،


انحراف

دور شدن یا جدا شدن از راه‌ها، اصول، معیارها و یا روش‌های تعیین‌شده،
کج‌شدگی، خم‌شدگی،
(اسم) (ریاضی) فاصلۀ مقادیر داده‌ها از مقدار میانگین،


تمغا

مُهر و اثر مُهری که پادشاهان مغول به فرمان‌ها می‌زدند،
داغ یا مُهری که بر ران چهارپایان، به‌ویژه اسب، می‌زدند، نشان، علامت،
در دورۀ ایلخانان مغول و صفوی، مالیات راهداری و عوارضی که در راه‌ها و دروازه‌ها از کالاهای بازرگانی می‌گرفتند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

انحا

اشکال، راه‌ها، روش‌ها، صور، طرق


مجاری

آبراه‌ها، جوی‌ها، راه‌ها، شیوه‌ها، روش‌ها، مجارستانی


مناهج

منهج‌ها، راه‌ها، طریق‌ها، طرق، شیوه‌ها، روش‌ها

معادل ابجد

راه‌ها

212

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری