معنی ساده‌دلی

مترادف و متضاد زبان فارسی

ساده‌نگری

خوش‌باوری، زودباوری، ساده‌دلی، ساده‌لوحی، ساده‌اندیشی


خامی

ناپختگی، ناآزمودگی، خام‌دستی، بی‌تجربگی، ساده‌دلی، کالی


سادگی

بی‌آلایشی، بی‌نقشی، بیرنگی، بی‌غل‌وغشی، پاکی، زودباوری، ساده‌لوحی، پخمگی،
(متضاد) رندی، ساده‌دلی، بی‌ریایی، بساطت، آسانی، سهولت

فرهنگ عمید

سادگی

ساده و بی‌پیرایه بودن، بی‌آلایش بودن،
[مجاز] ساده‌دلی،

معادل ابجد

ساده‌دلی

114

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری