معنی چشمانداز
مترادف و متضاد زبان فارسی
افق، دورنما، منظر، منظره، نما
افق
کرانه، کران، چشمانداز، دورنما
دورنما
افق، چشمانداز، منظر، منظره
نظرانداز
چشمانداز، دیدگاه، منظر، منظره
دیدگاه
چشمانداز، فراچشم، مطمح، منظر، نظرگاه
منظره
تماشاگاه، چشمانداز، منظر، نظرانداز، نظرگاه، نما
منظر
تماشاگاه، منظره، چشمانداز، دورنما، دید، دیدگاه، نظرگاه، لقا، مقبول، موردپسند
حل جدول
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
جای نگریستن و نظر انداختن، چشمانداز، دورنما،
معادل ابجد
406