معنی آتشانداز
حل جدول
تونتاب
فرهنگ عمید
کارگری که در گلخن حمام آتش میافروزد، آتشانداز، گلخنتاب،
گلخنی
کارگری که در گلخن حمام آتش میافروزد، گلخنتاب، تونتاب، آتشانداز،
انداز
انداختن
اندازنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آتشانداز، تیرانداز، سنگانداز، کلوخانداز،
انداختهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پسانداز،
مناسب برای انداختن (در ترکیب با کلمۀ دیگر): زیرانداز، روانداز،
(اسم) [قدیمی] اندازه، مقیاس،
(اسم مصدر) [قدیمی] قصد، میل، آهنگ،
(اسم) [قدیمی] مرتبه، لیاقت، مقام،
معادل ابجد
764