معنی پیوندها
حل جدول
اتصالات
واژه پیشنهادی
فرهنگ واژههای فارسی سره
پیوندها
مترادف و متضاد زبان فارسی
روابط، ارتباطات، وابستگیها، پیوندها
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
انگلیسی به فارسی
ساختمان - ساختار (نحوه قرار گرفتن اتم ها در ملکول و پیوندها)
لغت نامه دهخدا
تواصلات. [ت َ ص ُ] (ع اِ) اتصالات و پیوندها. (ناظم الاطباء).
معاقم
معاقم. [م َ ق ِ] (ع اِ) مهره های پشت ازبند گردن تا بن دنب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). ج ِ معقم. (ناظم الاطباء). و رجوع به معقم شود. || پیوندها و مَعقِم یکی آن. (منتهی الارب). پیوندها. (آنندراج). و رجوع به معقم شود.
معادل ابجد
78