معنی اوصال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

اوصال.[اَ] (ع اِ) ج ِ وَصْل. || ج ِ وِصْل. || ج ِ وُصْل. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).

فرهنگ معین

(اَ یا اُ) [ع.] جِ وصل، پیوندها، بندها.

فرهنگ عمید

وُصل

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: وصل) بند اندام ها جمع وصل پیوندها بندها اعضای بدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر