معنی پرخوری
لغت نامه دهخدا
پرخوری. [پ ُ خوَرْ / خُرْ ری] (حامص مرکب) رجوع به پرخوارگی شود.
فارسی به انگلیسی
Crapulence, Gluttony, Repletion, Voracity
حل جدول
فرهنگ عمید
واژه پیشنهادی
معده تنگ کردن
کنایه از روی طنز و شوخی، به کسی که زیادی پرخوری کند
تابلغت الحلقوم خوردن
انگلیسی به فارسی
پرخوری
polyphagia
(bulimia) پرخوری
glut
پر خوردن پرخوری
voracity
پرخوری و حرص
bulimia
بولیمی پرخوری روانی
اصطلاحات انگلیسی به فارسی
پرخوری کردن
معادل ابجد
1018