معنی پاپیچ
لغت نامه دهخدا
پاپیچ. (ن مف مرکب، اِ مرکب) پاتابه. بادیج. پالیک. || (نف مرکب) پای پیچنده. به پای پیچنده.
- عمل کسی پاپیچ او شدن، نتیجه ٔ گناهی عاید او گردیدن.
فارسی به انگلیسی
Puttee, Shinguard
حل جدول
فرهنگ معین
نواری که به ساق پا پیچند، چارق، کنایه از: مزاحم. [خوانش: (اِمر.)]
فرهنگ عمید
هر چیزی که به پا بپیچند، آنچه به پا بپیچند،
نواری که به ساق پا میپیچند، مُچپیچ،
فرهنگ فارسی هوشیار
گویش مازندرانی
گیر دادن – ایجاد زحمت نمودن – مزاحمت پی گیر و مستمر
واژه پیشنهادی
پا تاوه
کارگردان سریال پاپیچ
رسول نجفیان
پیگیر
پاپیچ
سریالی تلویزیونی با بازی رسول نجفیان
پاپیچ
انگلیسی به فارسی
پاپیچ
معادل ابجد
18