معنی واگذارشده
حل جدول
موکول
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ عمید
واگذارشده،
[قدیمی] برگردانیدهشده، دگرگونشده،
لغت نامه دهخدا
منقصف. [م ُ ق َ ص ِ] (ع ص) مندفعشونده. (آنندراج) (از منتهی الارب). دفعشده. (ناظم الاطباء). || شکسته. || واگذارشده. و ترک کرده شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
محول
محول. [م ُ ح َوْ وَ] (ع ص) سپرده کرده شده. (غیاث) (آنندراج). سپرده شده. تحویل شده. واگذارشده. || مبدل شده و برگردانیده شده. (ناظم الاطباء). تغییر حال داده.
واگذاری
واگذاری. [گ ُ] (حامص مرکب) تفویض. تسلیم. (ناظم الاطباء). || ترک. طرح. (یادداشت مؤلف). || (ص نسبی) واگذارشده. تسلیم شده. منتقل شده. داده شده.
- املاک واگذاری، که مالک آن را به دیگری تسلیم کرده و تحویل داده است.
ابن خاقان
ابن خاقان. [اِ ن ُ] (اِخ) سه تن از وزرای دربار عباسی باین عنوان مشهورند: 1- ابوالحسن عبیداﷲبن یحیی بن خاقان، او از سال 236 تا 245 هَ.ق. وزارت خلیفه متوکل علی اﷲ داشته و بار دیگر از 256 تا 263 وزیر معتمد بوده و در سال اخیر درگذشته است. 2- ابوعلی محمد فرزند عبیداﷲ مذکور، او از زمان فوت پدر متصدی مناصب مهمه گشت و عاقبت در سال 299 بوزارت رسید. و با اینکه مقتدر خلیفه را بدو اقبال و میلی نبوده بواسطه ٔ نفوذ یکی از زنان حرم در مقام خود باقی مانده است تا 301 که این مقام به علی بن عیسی بن جراح واگذارشده. وفات او312 است. 3- ابوالقاسم عبداﷲ فرزند محمد مذکور، در سال 312 وزیر شد و یک سال و نیم در این مقام ببود لیکن بعلت مخالفت نصر قشوری رئیس حُجّاب معزول و محبوس و اموال او مصادره گشت و314 درگذشت.
معادل ابجد
1237