معنی ابن خاقان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ابن خاقان. [اِ ن ُ] (اِخ) سه تن از وزرای دربار عباسی باین عنوان مشهورند: 1- ابوالحسن عبیداﷲبن یحیی بن خاقان، او از سال 236 تا 245 هَ.ق. وزارت خلیفه متوکل علی اﷲ داشته و بار دیگر از 256 تا 263 وزیر معتمد بوده و در سال اخیر درگذشته است. 2- ابوعلی محمد فرزند عبیداﷲ مذکور، او از زمان فوت پدر متصدی مناصب مهمه گشت و عاقبت در سال 299 بوزارت رسید. و با اینکه مقتدر خلیفه را بدو اقبال و میلی نبوده بواسطه ٔ نفوذ یکی از زنان حرم در مقام خود باقی مانده است تا 301 که این مقام به علی بن عیسی بن جراح واگذارشده. وفات او312 است. 3- ابوالقاسم عبداﷲ فرزند محمد مذکور، در سال 312 وزیر شد و یک سال و نیم در این مقام ببود لیکن بعلت مخالفت نصر قشوری رئیس حُجّاب معزول و محبوس و اموال او مصادره گشت و314 درگذشت.

ابن خاقان. [اِ ن ُ] (اِخ) ابونصر فتح بن محمدبن عبیداﷲبن خاقان. وفات 535 یا 529 هَ.ق. شاعر و ادیبی از اهل اشبیلیه. صاحب کتاب قلائدالعقیان. او در شهر مراکش در مسکن خود کشته شد، و گویند امیرالمسلمین علی بن یوسف بن تاشفین بکشتن او اشارت کرد. در قلائدالعقیان بسیاری از شعرای اندلس را ذکر کرده و از اشعار هر یک نبذه ای آورده است و در آن کتاب از ابن باجه نکوهش بسیار کرده و او را بکفر و تعطیل نسبت داده است.

ابن خاقان. [اِ ن ُ] (اِخ) رجوع به فتح بن خاقان شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر