معنی منکرات
لغت نامه دهخدا
منکرات. [م ُ ک َ] (ع ص، اِ) چیزهای نامطبوع و نامشروع و ناراست و ناحق. (ناظم الاطباء). ج ِ مُنکَر: از ایذاء مردمان و دوستی دنیا و جادویی و دیگر منکرات پرهیز واجب دیدم. (کلیله و دمنه). رجوع به منکر شود.
- منکرات الموت، شدائد و سختیهای مرگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
مناکیر
مناکیر. [م َ] (ع ص، اِ) ج ِ مُنکَر، به معنی زیرک. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به منکر شود. || ج ِ منکور، و آن ضد معروف است. (از ذیل اقرب الموارد) (از المنجد) || منکرات. گویند: «هم یرکبون المنکرات و المناکیر». (از ذیل اقرب الموارد) (از المنجد).
مناکر
مناکر. [م َ ک ِ] (ع ص، اِ) ج ِ مُنکَر. (از المنجد) (از اقرب الموارد). افعال و اقوال زشت و ناپسند که بر خلاف رضای خداست. منکرات: یکی آنکه در عنفوان جوانی و ریعان کامرانی... از مناکر و مناهی دست بداشته است. (المعجم چ دانشگاه ص 14). رجوع به منکر شود.
درگزین
درگزین. [دَ گ َ] (اِخ) درجزین. گویند نام شهر کوچکی است در اقلیم اعلم که یکی از نواحی همدان است و بین همدان و زنجان واقع شده و شهرکی بزرگ و آباد و منزه از منکرات است. (از معجم البلدان). قصبه ای است از توابع همدان و در قدیم شهری بوده اکنون خراب است قدری از آن باقی مانده بعضی علما و وزرا از آنجا برخاسته اند. (انجمن آرا) (آنندراج):
خاقانی از عراق سوی درگزین گذشت
هرچند در دل آرزوی درگزین نداشت.
خاقانی.
رجوع به درجزین شود.
فرهنگ معین
(مُ کَ) [ع.] (اِ.) کارها و چیزهای ناشایست و ناپسند.
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: منکره) ناروا کان ناشایستان (اسم) جمع منکره (منکر) : } هرچ آن روز میان شما از مقاولات و مفاوضات رفت جمله شنیدم و بر منکرات کلام چون تو معروفی منکر میشدم. . . { (مرزبان نامه. . 1317 ص 271)
منکره
منکره در فارسی مونث منکر و نا رواک ناشایست (اسم) مونث منکر جمع: منکرات.
منکر
نیگرای ناخستو وی ستو وی ستود منبل (اسم صفت) نا شناخته مقابل معروف، زشت ناپسند: } روزی ماری اژدها پیکر با صورتی سخت منکر. . . در آن باغ آمد. { (مرزبان نامه. . 1317 ص 90)، قول و فعلی که بر خلاف رضای خدا باشد: جمع: منکرات مناکر. یا نهی از منکر. منع کردن از اعمال نامشروع، زیرک فطن جمع: منکرون مناکیر، شگفت عجیب. (اسم) انکار کننده، جاهل جمع: منکرین.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ فارسی آزاد
مَناکِر، مُنکَرات، جمع مُنکَر به معنای عمل زشت یا ناپسند می باشد،
واژه پیشنهادی
منکرات
معادل ابجد
711