معنی مشهورتر

حل جدول

مشهورتر

اشهر


معروف تر و مشهورتر

اشهر


اشهر

معروف تر و مشهورتر

فرهنگ عمید

اشهر

مشهورتر، معروف‌تر، نامدارتر،
آشکارتر،

فرهنگ فارسی آزاد

اشهر

اَشْهَر، مشهورتر (ین)، نامدارتر (ین)،


لعل

لَعل، یکی از سنگ های قیمتی است (سیلیکات هیدراته آلومینیویم و منیزیم)، لعل سرخ رنگ خصوصاً از معادن بَدَخشان مشهورتر است و گرانتر. (بَدَخشان در افعانستان و مجاورت شوروی است)،

فرهنگ فارسی هوشیار

علی الاشهر

چنانکه سر شناس تر است چنان که بر سر زبان هاست بنا به مشهورتر.

لغت نامه دهخدا

علی الاشهر

علی الاشهر. [ع َ لَل ْ اَ هََ] (ع ق مرکب) بطور مشهورتر. بنابرآنچه مشهورتراست. بنابرآنچه آوازه تر است. و رجوع به اشهر شود.


ابن الحاج

ابن الحاج. [اِ نُل ْ] (اِخ) چند تن بدین کنیت مذکورند و مشهورتر ابوالعباس احمدبن محمدبن احمد ازدی اشبیلی، شاگرد شلوبین ابوعلی عمربن محمد اشبیلی، ادیب و محدث. کتبی در فن خویش تألیف کرده مشهورتر از همه نقد و ایراداتی است بر مقرب. وفات به سال 501 هَ.ق. و محمدبن عبداﷲبن محمد نحوی قرطبی. رجوع به ابوالحسن محمدبن عبداﷲبن محمد... شود.


نوافز

نوافز. [ن َ ف ِ] (ع اِ) نوافز الدابه؛ پاهای ستور. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه). واحد آن نافزه است، و مشهورتر نوافز است. (از متن اللغه).


اشهر

اشهر. [اَ هََ] (ع ن تف) مشهورتر. (منتهی الارب) (آنندراج). آشکارتر. مشهورتر. (ناظم الاطباء). نامی تر. نامدارتر. نامورتر. ارفع:
در جهان نام نیک تو مشهور
نام مشهور تو ز بام اشهر.
سوزنی.
- امثال:
اشهر ممن قادَ الجمل.
اشهر من البدر.
اشهر من الشمس والقمر.
اشهر من العلم.
اشهر من رایهالبیطار.
اشهر من علائق الشعر.
اشهر من فرس الابلق.
اشهر من فرق الصبح.
اشهر من فلق الصبح.
اشهر من قوس قزح.


سأم

سأم. [س َءْم ْ / س َ ءَ] (ع مص) بستوه آمدن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). || (اِ) موت، ترک همزه در آن مشهورتر است. (منتهی الارب) (آنندراج). || (ص) مکروه. غیر مقبول. (دزی ج 1).


ابن ابی الصقر

ابن ابی الصقر. [اِ ن ُ اَ بِص ْ ص َ] (اِخ) ابوالحسن محمدبن علی بن الحسن بن عمر واسطی. فقیه شافعی. شاگرد ابواسحاق شیرازی در فقه. لکن به ادب و شعر بیشتر گرائیده و بدان سمت مشهورتر است. ولادت 409 هَ.ق. و وفات 498.


ثعلبة

ثعلبه. [ث َ ل َ ب َ] (اِخ) ابن سهیل. گویند که ثعلبه نام ابوامامه حارثی صحابی است و بقولی مشهورتر نام ابوامامه ایاس بن ثعلبه است نه ثعلبه. رجوع به کتاب الاصابه چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 208 و ج 8 ص 9 شود.


عمران

عمران. [ع ِ] (اِخ) ابن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف، مکنی به ابوطالب. وی عم پیغمبر (ص) و پدر حضرت علی (ع) است. لذا حضرت امیرالمؤمنین را «علی عمرانی » نیز خوانند. و برخی نام ابوطالب را «عبدمناف » گفته اند، ولی اولی مشهورتر است. رجوع به ابوطالب (ابن عبدالمطلب بن...) و منتهی الارب و آنندراج و غیاث اللغات شود.

معادل ابجد

مشهورتر

1151

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری