معنی غیرمنطقی

حل جدول

غیرمنطقی

ناحسابی


ناحسابی

غیرمنطقی


نسنجیده

کورکورانه، غیرمنطقی، غیرمعقول، ناسنجیده

مترادف و متضاد زبان فارسی

غیرمنطقی

بی‌سروته، غیرمعقول، نامنطقی، هجو،
(متضاد) منطقی


عقلانی

عقلایی، عقلی،
(متضاد) غیرمنطقی، حسی


نامعقولانه

سبکسرانه، غیرعقلایی، غیرمنطقی،
(متضاد) معقولانه


سفسطه

مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی، لفاظی، لفظپردازی


غیرمعقول

غیرعقلایی، غیرمنطقی، ناشایست، نامعقول،
(متضاد) معقول


نسنجیده

غیرمنطقی، غیرمعقول، کورکورانه، نااندیشیده، ناسنجیده،
(متضاد) سنجیده، معقول


ناسنجیده

غیرعقلایی، غیرمنطقی، کورکورانه، مهمل، ناساز، نامربوط، نامعقول،
(متضاد) سنجیده


بی‌سروته

باطل، بی‌معنی، بیهوده، بی‌ربط، نامربوط، پوچ، جفنگ، غیرمنطقی، من‌درآوردی، مهمل،
(متضاد) منطقی


منطقی

عقلایی، عقلانی، مدلل، درست، سنجیده، معقول، روش‌شناس، منطق‌دان، جدلی،
(متضاد) غیرمنطقی، نامعقول

انگلیسی به فارسی

illogical thinking

تفکر غیرمنطقی

فرهنگ معین

کودکانه

(دَ نِ) (ق.) مانند کودکان بودن مجازاً: غیرمنطقی، نامعقول.

گویش مازندرانی

حسن رسن هکاردن

به دروغ متول شدن، این پا آن پا کردن، آوردن دلایل غیرمنطقی...

معادل ابجد

غیرمنطقی

1419

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری