معنی ناسنجیده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ناسنجیده. [س َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) ناسخته. بی رویه. نااندیشیده. مقابل سنجیده:
نکته ٔ ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
عشوه ای فرمای تا من طبعرا موزون کنم.
حافظ.
رجوع به سنجیده شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

غیرعقلایی، غیرمنطقی، کورکورانه، مهمل، ناساز، نامربوط، نامعقول،
(متضاد) سنجیده

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) نااندیشیده بی تفکرعلی العمیاء مقابل سنجیده.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر