معنی ظاهرسازی

لغت نامه دهخدا

ظاهرسازی

ظاهرسازی. [هَِ] (حامص مرکب) عمل ظاهرساز.

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

ظاهرسازی

وضع یا حالتی غیرواقعی، تظاهر، آراستن و خوب جلوه دادن ظاهر. [خوانش: (~.) [ع - فا.] (حامص.)]

حل جدول

ظاهرسازی

تصنع

فرمالیته

وانمود


فرمالیته

ظاهرسازی


تصنع

ظاهرسازی

فارسی به عربی

فرهنگ عمید

ظاهرسازی

ریاکاری،
حفظ کردن ظاهر

مترادف و متضاد زبان فارسی

ظاهرسازی

تصنع، تظاهر، خودآرایی، خودنمایی


تصنع

ساختگی، ظاهرسازی، ظاهرسازی کردن، خودآرایی، خودآرایی کردن

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

affectation

ظاهرسازی


histrionics

ظاهرسازی

ترکی به فارسی

گؤستر یش

ظاهرسازی

معادل ابجد

ظاهرسازی

1184

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری