معنی ظاهرسازی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ظاهرسازی. [هَِ] (حامص مرکب) عمل ظاهرساز.

فرهنگ معین

وضع یا حالتی غیرواقعی، تظاهر، آراستن و خوب جلوه دادن ظاهر. [خوانش: (~.) [ع - فا.] (حامص.)]

فرهنگ عمید

ریاکاری،
حفظ کردن ظاهر

حل جدول

تصنع

وانمود

فرمالیته

مترادف و متضاد زبان فارسی

تصنع، تظاهر، خودآرایی، خودنمایی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر