معنی شبگرد

فرهنگ عمید

شبگرد

کسی که در شب گردش می‌کند: رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن / ترک من خراب شبگرد مبتلا کن (مولوی۲: ۷۰۱)،
[مجاز] پاسبان، عسس،
[مجاز] دزد،

فارسی به ترکی

شبگرد‬

gece beşçisi

لغت نامه دهخدا

شبگرد

شبگرد. [ش َ گ َ] (نف مرکب، اِ مرکب) کسی که در شب گردش میکند. (ناظم الاطباء). شبرو. (برهان قاطع). آنکه شبها بگردد و سیر کند:
تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
تاج کاوس ربود و کمر کیخسرو.
حافظ.
شبها منم و گوشه ٔ غم حال من این است
حال دل آواره ٔشبگرد که داند.
میرخسرو.
شوخ و میخواره و شبگردو غزل خوان شده ای
چشم بد دور که سرفتنه ٔ دوران شده ای.
صائب.
|| عسس و گزمه که شب برای نگهبانی خانه ها و بازار گردش کند. (فرهنگ نظام). عسس و شبرو. (برهان). حارس و نگهبان شب. (یادداشت مؤلف). عسس و شحنه. (آنندراج):
از می عشق بود مستی پروانه ٔمن
هیچ اندیشه زشبگرد و عسس نیست مرا.
صائب.
گزند گردش اختر به غافلان نرسد
که مست خواب ز شبگرد در امان باشد.
رضی دانش.
کجا پروای مردم هست چشم می پرستش را
بغیر از خواب شبگردی نگیرد چشم مستش را.
رضی دانش.
|| رند و بی باک. (آنندراج). رند و عیار. (فرهنگ نظام):
دختری شبگرد و تند و تلخ وگلرنگ است و مست
گر بیابیدش بسوی خانه ٔ حافظ برید.
حافظ.
|| دزد. || ماه و قمر. (ناظم الاطباء). ماه را گویند و به عربی قمر خوانند. (برهان).

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

شبگرد

داروغه، عسس، گزمه، میربازار، میرشب، شب‌پوی، شبرو

فارسی به انگلیسی

شبگرد

Night Watch, Night Watchman, Watch, Watchman


موش‌ شبگرد

Shrew

واژه پیشنهادی

شبگرد

عسس، میرشب

طائف

فرهنگ فارسی هوشیار

شبگرد

آنکه در شب گردش میکند

معادل ابجد

شبگرد

526

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری