معنی خویشتنداری
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اجتناب، بردباری، خودداری، شکیبایی، اتقاء، پرهیز، پرهیزگاری، ورع
کفنفس
اتقا، خویشتنداری، قناعت
اتقا
پارسایی، پرهیز، پرهیزکاری، تقوا، خویشتنداری، عفت، کفنفس، ورع
تحفظ
حفظ، نگهداری، احتراز، خودداری، خویشتنداری، یادگیری، هشیاری، نگاه داشتن
فارسی به انگلیسی
Abstinence, Restraint
فرهنگ فارسی هوشیار
خویشتنداری
صیان
نگاهداری خویشتنداری
تفادی
خویشتنداری، رها جویی، سر بها دادن
فضائل اربعه
هنر های چهار گانه دادگری دانایی دلیری خویشتنداری
آداب فاضله
آیین های پسندیده: دانائی دلیری خویشتنداری دادگری
ملکات فاظله چهار گانه
دهشمندی، دلیری، خویشتنداری، داد گری در باور افلاتون دانایی به جای دهشمندی
منش های ستوده ی چهار گانه
دهشمندی، دلیری، خویشتنداری، داد گری در باور افلاتون دانایی به جای دهشمندی
فرهنگ فارسی آزاد
تَوَقِّی، پرهیز کردن، اجتناب نمودن، حفظ کردن، خویشتنداری، خود نگهداشتن،
معادل ابجد
1581