معنی خریدوفروش

حل جدول

خریدوفروش

شرا، داد و ستد


معامله

سودا، داد و ستد، خریدوفروش

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

مبایعه

بیعت، بیعت کردن، خریدوفروش، خریدوفروش کردن


مبیع

خریدوفروش، بیع‌وشرا، معامله، دادوستد


معامله

ابتیاع، تجارت، خریدوفروش، دادوستد، سودا، سوداگری، سروکار، رفتار، مبادله، بده‌وبستان، خریدوفروش کردن، دادوستد کردن، آلت‌تناسلی (مرد)

فرهنگ عمید

چکی

خریدوفروش یکجا، چیزی که بدون شمردن یا وزن‌ کردن خریدوفروش شود،


آلیش ویریش

دادوستد، خریدوفروش، معاوضه،


سودا

معامله، دادوستد، خریدوفروش،


سوق

جای خریدوفروش کالا، بازار،


بیاع

فروشنده،
دلال خریدوفروش،
تاجر، بازرگان،


خرید

خریدن
* خریدوفروش: خریدن و فروختن،


نفاق

رواج و رونق گرفتن خریدوفروش،


سفته بازی

خریدوفروش سفته‌های بازرگانی و اوراق بهادار،


معامله

با هم دادوستد کردن، خریدوفروش کردن،

معادل ابجد

خریدوفروش

1406

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری