معنی چکی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
چکی. [چ َ / چ َک ْ کی] (اِ) سوراخ میان سنگ آسیا که بدان سنگ بر دور محور گردش میکند. (ناظم الاطباء).
چکی. [چ َ] (ق) درتداول عامه، اصطلاحی است در مبادله و فروش اجناس و اشیاء، بدین معنی که چیزی را ناسنجیده و نپیموده و وزن ناکرده داد و ستد کنند، چنانکه گویند: این گردوها. این کرباسها، این گندمها چکی به چند؟ تخمینی. چوب انداز. ناکش.بدون شمارش. بدون وزن. مقابل کش و منی:
این ته بساط حسن که داری چکی به چند
تا نقدجان بیارم و یکجا قپان کنم.
؟
(چَ) (ص نسب. ق.) (عا.) دادوستد اجناس و اشیاء وزن ناکرده و ناپیموده، یک جا و یکباره و به صورت کلی.
خریدوفروش یکجا، چیزی که بدون شمردن یا وزن کردن خریدوفروش شود،
یکجا، وزنناکرده، بیمتراژ، روی هم، تخمینی، الهبختکی
ماهی کپور متوسط
خرید کلی یک سری اجناس و کالاها
(صفت) داد و ستد اجناس و اشیا ء و زن ناکرده و نپیموده.