معنی تانتال

لغت نامه دهخدا

تانتال

تانتال. (فرانسوی، اِ) نوعی از مرغان بلندپای برنگهای سفید و گلی دارای خالهای سیاه از جانوران نواحی استوائی آمریکا است.

تانتال. (اِخ) پادشاه افسانه ای و اساطیری «لیدی » است. وی به سفره ٔ خدایان پذیرفته شد ومقداری شراب و مائده ٔ آنان را برای چشاندن به مخلوق فانی بدزدید. آنگاه برای آزمایش معرفت غیب خدایان فرزند خود «په لوپس » را بکشت و در ضیافتی به محضر خدایان برد و گرفتار دوزخ گشت. تانتال در دوزخ بر درخت پرمیوه ای که در میان برکه ٔآب شفافی قرار داشت، جای گرفت و به عذاب تشنگی و گرسنگی گرفتار گشت چه آب تا نزدیک لبش می رسید و قادر بنوشیدن نبود، و چون برای چیدن میوه دست بسوی شاخه های درخت دراز میکرد شاخه ها بطرف دیگر متمایل میشدند.

حل جدول

فرهنگ عمید

تانتال

عنصر فلزی نقره‌فام، قابل تورق، و مفتول شدن که به‌دلیل مقاومت زیادش در برابر اسیدها جهت ساخت لوازم آزمایشگاه و آلات جراحی به کار می‌رود،

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

تانتال

882

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری