معنی بی‌فکر

حل جدول

فارسی به عربی

بیفکر

طائش

فرهنگ فارسی هوشیار

بیفکر

(صفت) بی اندیشه، لاابالیلاقید

فارسی به آلمانی

بیفکر

Gedankenverloren [adjective]

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌فکر

بی‌خیال، بی‌غم، لاابالی، لاقید


سست‌اندیشه

بی‌فکر، بیتدبیر، سست‌رای


بی‌غم

آسمون‌جل، بی‌خیال، بی‌فکر، لاابالی، لاقید،
(متضاد) دل‌مشغول


بی‌خیال

بی‌غم، بی‌فکر، بی‌قید، غافل، سهل‌انگار، لاابالی، لاقید


بی‌اعتنا

بی‌تفاوت، خونسرد، بی‌توجه، بی‌فکر، بی‌قید، بی‌مبالات، لاابالی، لاقید،
(متضاد) متوجه


بی‌قید

بی‌اعتنا، بی‌بندوبار، بی‌فکر، بی‌مبالات، سپوزکار، لاابالی، لاقید،
(متضاد) مسئول، مقید

فرهنگ عمید

بی خیال

بی‌فکر، بی‌اندیشه،
بی‌غم،

معادل ابجد

بی‌فکر

312

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری