معنی بیهوده‌گوی

حل جدول

فرهنگ عمید

هرزه گو

بیهوده‌گوی، یاوه‌گو،


هرزه درای

یاوه‌گوی، بیهوده‌گوی، هرزه‌خای،


قلماش

یاوه، هرزه،
یاوه‌گو، بیهوده‌گوی،

بانک شعر

گفت می بسیار خوردی زان چنین بی‌ خود شدی گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست

مفهوم و معنی شعر گفت می بسیار خوردی زان چنین بی‌ خود شدی گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست با تفسیر کامل
محتسب گفت: شراب زیاد نوشیده‌ای. به همین دلیل مست شده‌ای. گفت: ای فرد بیهوده‌گوی، بحث کم و زیاد نوشیدن نیست. نفس عمل مهم است وگرنه حرام، حرام است.
بیهوده گو: صفت فاعلی مرخم (بیهوده گوینده)

معادل ابجد

بیهوده‌گوی

68

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری