معنی شعر گفت می بسیار خوردی زان چنین بی‌ خود شدی گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست

گفت می بسیار خوردی زان چنین بی‌ خود شدی گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست
  • مفهوم و معنی شعر گفت می بسیار خوردی زان چنین بی‌ خود شدی گفت ای بیهوده گو حرف کم و بسیار نیست با تفسیر کامل
    محتسب گفت: شراب زیاد نوشیده‌ای. به همین دلیل مست شده‌ای. گفت: ای فرد بیهوده‌گوی، بحث کم و زیاد نوشیدن نیست. نفس عمل مهم است وگرنه حرام، حرام است.
    بیهوده گو: صفت فاعلی مرخم (بیهوده گوینده)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری