معنی هرزه گو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
هرزه گو. [هََ زَ / زِ] (نف مرکب) یاوه گوی. (ناظم الاطباء):
نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد
که گوش هوش به مرغان هرزه گو داری.
حافظ.
رجوع به هرزه خای و هرزه درای شود. || دیوانه. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
بیهودهگوی، یاوهگو،
پیشنهادات کاربران
یاوه سخن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.