معنی اندکس

لغت نامه دهخدا

اندکس

اندکس. [اَ دِ] (فرانسوی، اِ) دفتری که شماره ٔ نامه های ثبت شده در دفتر اندیکاتور را با شماره های آن نامه ها در آن ثبت کنند. (فرهنگ فارسی معین). فهرست. (لغات فرهنگستان) (فرهنگ فارسی معین).

فارسی به انگلیسی

اندکس‌

Thumb Index

فرهنگ فارسی هوشیار

اندکس

فهرست، انگشت شهادت، فهرست حروف الفبائی کتاب

فرهنگ معین

اندکس

سبابه، انگشت شهادت، انگشتی (چاپ)، فهرست الفبایی نام ها و موضوع ها و عنوان ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید. (فره)، عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جمله [خوانش: (اَ دِ) [فر.] (اِ.) = ایندکس: ]

فرهنگ عمید

اندکس

فهرست،
شماره‌ای که روی نامه‌های اداری می‌نویسند و نامه با آن شماره در دفترهای مخصوص ثبت می‌شود،
انگشتی

حل جدول

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

index

فهرست نمودن، اندکس، فهرست اعلام، فهرست، زیرنویسی، زیرنویس، شاخص


thixotropic index

اندکس روان نیرویی، اندازه‏گیری روان نیرویی با استفاده از گرانروی‏سنج یا و‏سیله اندازه‏گیری گرانروی بروکفیلد به صورت گرانروی در سرعت چرخی پایینتقسیم بر گرانروی در سرعت چرخی بالا انجام می شو‏د. معمولاً دورهای پایین را 2 و 6 گرفته و دورهای بالا را 20 و 60 می‏گیرند.

فناوری اطلاعات

index

فهرست نمودن، اندکس، فهرست اعلام، فهرست، زیرنویسی، زیرنویس، شاخص

معادل ابجد

اندکس

135

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری