معنی اسب‌سواری

حل جدول

اسب‌سواری

فارس


چابک‌سوار

مهارت در اسب‌سواری

فرهنگ عمید

سوارکاری

مهارت و چابکی در اسب‌سواری، چابک‌سواری،


تاختگاه

جای تاخت‌وتاز، جای دوانیدن اسب،
(ورزش) در مسابقات اسب‌سواری، خطی که اسب‌های دونده روی آن می‌دوند،


شهسوار

سوار دلاور، چالاک، و ماهر در اسب‌سواری،
* شهسوار فلک: [قدیمی، مجاز] خورشید،
* شهسوار سپهر: = * شهسوار فلک
* شهسوار گردون: = * شهسوار فلک

مترادف و متضاد زبان فارسی

ورزش

بازی، نرمش، تمرین، مشق، ممارست، اسب‌سواری، بسکتبال، پرش، پیاده‌روی، دو، شنا، فوتبال، کشتی، والیبال، هندبال

معادل ابجد

اسب‌سواری

340

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری