معنی آتشک

لغت نامه دهخدا

آتشک

آتشک. [ت َ ش َ] (اِ مرکب) کرمکی خرد که بشب چون چراغ تابد و آن را شب چراغ و شب چراغک و شب تاب و چراغله نیز گویند و به عربی یراعه و ولدالزنا خوانند. || برق. آدرخش. || آبله ٔ فرنگ. نار افرنجیه. ارمنی دانه. کوفت. سیفیلیس. آتشک فرنگ.

فارسی به انگلیسی

فرهنگ عمید

آتشک

(پزشکی) = سیفلیس
(زیست‌شناسی) = کِرم * کرم شب‌تاب

حل جدول

آتشک

بیماری کوفت

آبله فرنگی


شانکر، آتشک

بیماری کوفت


شانکر ، آتشک

بیماری کوفت


کرم شب تاب

آتشک

فرهنگ معین

آتشک

آبله فرنگی، سفلیس، کوفت، کرم شب تاب. [خوانش: (تَ شَ) (اِمر.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

آتشک

سیفلیس، کوفت

گویش مازندرانی

آتشک

سفلیس

فرهنگ فارسی هوشیار

آتشک

(اسم) آبله فرنگ کوفت، کرم شب تاب.

فرهنگ پهلوی

آتشک

برق، همانند فروغ

واژه پیشنهادی

کرم شب تاب

آتشک

چراغینه، آتشک


از بازیگران فیلم بازی بزرگان

یونس آتشک

معادل ابجد

آتشک

721

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری