معنی یارانه

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

یارانه

(صفت) منسوب به یار از روی یاری: نیست دستی که کشد دست مرا یارانه و زچنین صف نعالم سوی پیشانه برد. (مولوی)

فرهنگ عمید

یارانه

(اقتصاد) کمک مالی دولت به تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان کالاهای اساسی برای پایین نگه‌داشتن نرخ آنها، سوبسید،
(قید) [قدیمی] از روی یاری،
(قید) [قدیمی] مانند یاران: هست مستی که کشد گوش مرا یارانه؟ / وز چنین صفّ نعالم سوی پیشانه برد؟ (مولوی۲: ۱۴۷۳)،

فرهنگ معین

یارانه

(ن) (ص مر. ق مر.) از روی یاری، سوبسید.

مترادف و متضاد زبان فارسی

یارانه

سوبسید، دوست‌وار، دوست‌وارانه،
(متضاد) خصمانه، (متضاد) دشمنانه

حل جدول

یارانه

معادل فارسی سوسبید

معادل فارسی سوبسید

سوبسید


نوعی یارانه همراه

نت‌بوک


معادل فارسی سوسبید

یارانه


هدفمندی آن در حال اجراست

یارانه


سوبسید و حمایت دولتی

یارانه

واژه پیشنهادی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سوبسید

یارانه

کلمات بیگانه به فارسی

سوبسید

یارانه

معادل ابجد

یارانه

267

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری