معنی یارانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(ن) (ص مر. ق مر.) از روی یاری، سوبسید.

فرهنگ عمید

(اقتصاد) کمک مالی دولت به تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان کالاهای اساسی برای پایین نگه‌داشتن نرخ آنها، سوبسید،
(قید) [قدیمی] از روی یاری،
(قید) [قدیمی] مانند یاران: هست مستی که کشد گوش مرا یارانه؟ / وز چنین صفّ نعالم سوی پیشانه برد؟ (مولوی۲: ۱۴۷۳)،

حل جدول

معادل فارسی سوسبید

معادل فارسی سوبسید

سوبسید

مترادف و متضاد زبان فارسی

سوبسید، دوست‌وار، دوست‌وارانه،
(متضاد) خصمانه، (متضاد) دشمنانه

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) منسوب به یار از روی یاری: نیست دستی که کشد دست مرا یارانه و زچنین صف نعالم سوی پیشانه برد. (مولوی)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر