معنی ریاکارانه

لغت نامه دهخدا

ریاکارانه

ریاکارانه. [ن َ / ن ِ] (ق مرکب) از روی ریاکاری. ریایی. (یادداشت مؤلف).

فارسی به انگلیسی

ریاکارانه‌

Hypocritical, Catty, False, Counterfeit, Disingenuous, Insincere, Pretentiously, Prudish, Prudishly, Tortuous

حل جدول

ریاکارانه

مزورانه


کنایه از تعصب ریاکارانه

یقه‌درانی


ریاکارانه و با تزویر

مزورانه


مزورانه

ریاکارانه، با تزویر

ریاکارانه و با تزویر

مترادف و متضاد زبان فارسی

ریاکارانه

متظاهرانه، مزورانه، منافقانه


منافقانه

ریاکارانه، مزورانه


چاپلوسانه

تملق‌آمیز، متملقانه، مداهنه‌گرانه، ریاکارانه، مزورانه


مزورانه

ریاکارانه، محیلانه، مکارانه، منافقانه،
(متضاد) مخلصانه

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

pharisaic

ریاکارانه

سوئدی به فارسی

fariseisk

وابسته به فریسی، ریاکارانه،

فرهنگ معین

دورو

(ص.) دارای پشت و روی یکسان، (عا.) دارای رفتار ریاکارانه، منافق. [خوانش: (دُ)]

معادل ابجد

ریاکارانه

488

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری