معنی مگ
لغت نامه دهخدا
مگ. [م َ](اِ) به لغت زند و پازند درخت و نخل خرما را گویند.(برهان). به لغت زند و پازند خرمابن و هر درختی.(ناظم الاطباء). هزوارش، تگ. پهلوی، خرماو(خرما). قیاس شود با تاک و تگ که در متن به مگ تصحیف شده است.(از حاشیه ٔ برهان چ معین).
مگ. [م َ](اِخ) جماعتی اند که ایشان در سواحل بعضی از بحور می باشند.(برهان). نام گروهی که در ساحل خلیج بنگاله سکنی دارند.(ناظم الاطباء).
حل جدول
درخت و نخل خرما
شخصیت کارتونی
مگ مگ
درخت خرما
مگ
مخفف مگابایت
مگ
درخت خرما در لغت زند
مگ
نخل خرما به زبان زند و پازند
مگ
فیلمی با شرکت جیسون استاتهام
مگ
بازیگر زن فیلم جکی کالین
مگ رایان
بازیگر زن هالیوود در فیلم جکی کالین
مگ رایان
گویش مازندرانی
پهن یک ساله ی گاو و گوسفند که به صورت کود در آمده باشد
بیوگرافی
بازیگر (1961- کانتی کات- آمریکا) پس از پایان دبیرستان مدتی خبرنگاری میکرد. برای نخستین بار در بیست سالگی جلوی دوربین رفت. حضورش در سینما از سال 1986 جدی شد. با فیلم هنگامی که هاری، ساری را ملاقات کرد به ستاره بدل شد. او بازیگری است که تماشاگران او شطینتهای کودکانهاش را دوست دارند. از فیلمهایش: ثروتمند و مشهور، جو علیه آتشفشان، بوسه فرانسوی، شهر فرشتگان، پیامی داری، دلیل زندگی، آناستازیا، شجاعت زیر آتش، معتاد به عشق، وقتی که مردی زنی را دوست دارد، پیش درآمد یک بوسه.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
60